محل تبلیغات شما
دوست داشتن چه حادثه غریبی است، یک رخداد عجیب ناشی از چشم هورمونها و قلب آن شور آن نیاز آن اشتیاق آن وسوسه تن آن اشکال غریب چشم ، گرچه نیجه چیز دیگری میگوید که همه اعمال ما خودمدارانه است هرکس در خدمت خویش است ،همه تنها به خود عشق میورزند،همه آن حس مطبوع عشق ورزیدن را دوست دارند آن اشتیاق را،نه آن شخص اشتیاق برانگیز را از اینها که بگذریم از این دوست داشتنهای فیلسوفانه ی تلخ (غمگین) ها کجایی ؟بیا تا ببوسمت بنوشمت بنوشانی ام بیا تا ببوسان_م ببوسانی ام

رمبو الهی میخواندم تو چه میکنی کله ی صبح؟

و انگشتهای بوی گزنده ی عشق

دوستتان ندارم دیگر /خیالتان تخت

دوست ,اشتیاق ,ام ,عشق ,چشم ,غمگین ,آن اشتیاق ,که بگذریم ,اینها که ,را از ,برانگیز را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها